ما احتیاج داریم که به رفتارمان با زندگیمان در قلمرو شهری نگاه خردمندانهای بکنیم. ما نمیتوانیم یک سیاست کلی بر اساس هر نوع پژوهشی درباره کل شهرهای ایران بسازیم و چنین چیزی عملیاتی نخواهد شد. مثال میزنم:ادله قوی داریم که رفتار ما در شهر کرج زیست شهری را تهدید میکند.
در برابراین مشکل، ما باید به دنبال مسئله کرج در خودِ کرج بگردیم، هرچند بخشی از مسئله کرج به تهران هم برگردد. ولی ما باید در خود کرج دنبال مسئله بگردیم. آنجا هم لازم نیست دنبال همه مشکلات بگردیم.
در همین شهرداری تهران دهها پژوهش هست درباره الگوی شهر خوب، الگوی شهر ایرانی اسلامی، الگوی شهر اسلامی ایرانی جهانی، همه اینها در تحقیقات متعدد تبیین شده و شاخصهایشان درآمده است. اما هیچ کدام هم مورد استفاده قرار نگرفته و نمیگیرد، به خاطر اینکه درآوردن این شاخصها کمکی به حل مسئله نمیکند. ایرانشهر یک اسم کلان است. یک اسم رمز است که ما میخواهیم این را برای هر شهری عملیاتی کنیم.
برنامه پیادهکردن آن در شهر الف، دیگر اسمش ایرانشهر نیست، اسمش اسم آن شهر است، هویت آن شهر است، قطب نمای آن شهر است، مغناطیس آن شهر است. وقتی میریوم تبریز آن اسم عوض میشود، آن قطب نما عوض میشود، آن هویت، آن مغناطیس عوض میشود. دلیلش هم روشن است. حل مسئله کرج هیچ ارتباطی با حل مسئله تبریز ندارد.
اینها دو دنیای کاملا متفاوتند. ما نمیتوانیم در اینجا بنشینیم، و یک سیاستگذاری کنیم و فکر کنیم میتوانیم این سیاست را تعمیم دهیم. ما احتیاج داریم هر شهر را به طور اختصاصی مورد بررسی قرار دهیم، برای هر شهر راه حل را از درون همان شهر پیدا کنیم. راه حلهای الصاقی به درد ما نمیخورد.
از همان لحظه اول بایستی تمام فرایند جلب مشارکت را در شهر ایجاد کنیم. این فرآیند جلب مشارکت متاسفانه به هیچ وجه از راه حلهای دانشگاهی عبور نمیکند. از مکانیسمهایی که با زندگی روزمره مردم سروکار دارد، و خیلی ساده بگویم؛ با نفع آنی مردم سروکار دارد عبور میکند، مردم وقتی جذب یک جریان اجتماعی میشوند که ببینند در آن یک نفع مشخصی میبرند. اگر آن نفع مشخص تبیین نشود مشارکت را نمیتوان جلب کرد.
خلاصه آنکه، مسیرمان را نباید طولانی کنیم. وقتی یک مسیری اینقدر طولانی را پی بگیریم، با توجه به اینکه مسائل این پروژه بسیار زیاد است، یک جایی متوقف میشود. الان بررسی چگونگی رسیدن به هویت شهر اصفهان تا حدود زیادی انجام شده.
هیچ هزینهای هم ندارد این کار. من پیشنهادم این است که آن نمونه را در نظر بگیریم و یافتهها و بحثهایش را بیاوریم، ببینیم به کجا رسیده. در اینصورت نگاه ما به مسائل شهری حداقل در مورد یک شهر مهم، واقعیتر میشود.
*استاد علوم ارتباطات
نظر شما